- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ذکر سینه زنی شهادت امام هادی علیهالسلام
غــریـب سـامـرا جـانـم فــدایـت بـمـیـرم ای گـل زهــرا بـرایـت ز زهر فتنه ها جان داده ای تو که شـهــر سامــرا شد کربلایت تـو روشنـای دلهایی ، تـمـام هستی مایی ، گـل پــرپــر زهــرایــی فــدای غـصـه و غم های تو آقا گرفت آتش ز سر تا پای تو آقا آه ، واویـلا، واویــلا، واویــلا *********************** دل سُکــّـان جـنـت مــایــل تـو تو مـولا و کـریمان سـائـل تو به کوری دو چـشـم دشمنـانت هـمـه جانـهــا بُـوَد نا قـابـل تو تو نوری به چشم همه ، نمایند هر دم زمزمه ، مدد ای گل فاطمه شود حاصل زلطفت نصرما آقا تویی جـدّ امـام عـصـر ما آقـا آه ، واویـلا، واویــلا، واویــلا *********************** تو وبزم شراب و اهل عصیان ملائک از غمـ تو دیده گـریـان به یاد شهر شام و ظلم عُدوان شده ذکر همه عالم حسین جان سری از پیکر جدا بود ، میان طشت طلا بود ، دم زینب واویلا بود دل زینب ، زداغ دلـبـر افـسرده حسین جان برلبت چوب جفا خورده آه ، واویـلا، واویــلا، واویــلا
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام هادی علیهالسلام
ســـوم شـهــر اللّه رسـیــده گوش جان بانگ غم شنیده شد روان از دیده اشک غربت، در عزای خورشید ولایت، سامرا گشته دارالمصیبت سیدی امام هادی، سیدی امام هادی ***************************** شیعه از داغت خونجگر شد حـسـنت امشب بـی پــدر شد چشم مهدی از این غصه شد تر، جامه ی ماتم پوشیده مادر؛ گشته ای تومهمان پیمبر سیدی امام هادی، سیدی امام هادی ***************************** ای تـــمــام عــالــم فــدایــت فــاطــمــه گـریـد از بـرایت لاله گون شد چشمان پر آبت، پر شرر گشته قلب کبابت، برده دشمن در بزم شرابت سیدی امام هادی، سیدی امام هادی
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام هادی علیهالسلام
به چشمم ره گریه وا شد چه شور و بساطی به پا شد به یـاد عـزیـزان زهرا دلـم راهــی سـامــرا شـد عجـب سـامــرای غـریـبــی حـریـمش به رتـبـه رفیع است بـسـوزد دل گــریـه کــن ها که قــدری شبـیـه بـقـیــع است ازیـن داغ عـظـمـی ، زند ناله زهـرا واویـــلا واویــلا ، واویـــلا واویــــلا واویلا ؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۲) ******************************** اگر چه عزیزان زهرا به درد دو عالم طبیبند چه گویم هنوزم به قرآن ائـمه غریـب غـریـبـند علی رغـم ایـن دشمـنی هـا وَ بـی شـرمی اهل عـصیـان مـنِ شـیـعـه هــم غـافـلــم از مـقــامـــات اعــــلای آنـــان بـیـایـیـد شـویـم یـار، به اولاد زهـرا بـه کسب عـلـوم و، به کـار و به تـقوی واویلا ؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۲) ******************************** یکی ازهمانها که گفتم بُــوَد هــادی آل احــمـد گــل گـلـشـن آفـریـنـش ز خـوبـان عـالم سرآمد چــو اجـداد خـود آن زمـانـه ز حـقّ خـودش گــشـته محروم به دست ستـمـکار طاغـوت غـریـبـانــه گـردیــده مـسمـوم سـراسـر شـرر شد، از آن زهـرا کـیـنه تو گـویـی دلـش سـوخت، به یـاد مـدینه واویلا ؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۲) ******************************** پسر کشته ی آتش زهرا وَ اشک دوعالم روانه ولــی مـادر و آتـش در ولی مـادر و تـازیانـه بُـوَد تـا ابـد غـرقِ دراشـک نگـاهـم سوی خـاک کوچه کـه زهــرا به پـیش امـامش فــتـاده روی خـاک کـوچـه قـلـوب مـلائـک؛ گـرفـتـار زهــراست دل هـر دو عـالــم،عـزادار زهـراست واویلا ؛ واغربتا؛ واغربتا؛ واغربتا (۲)
: امتیاز
|
ذکر سینه زنی شهادت امام هادی علیهالسلام
سوم شهرُالله، عالمی برای سروری عزاداره ** ازچشمها بارانِ درد وغـصه می باره (۲) چشم عالَم ، گشته گریان ســامــرا شد،بیت الاحزان از غمِت هر دلی مدهوشه *** میشه این دلهای بی توشه *** معتکف کنار شش گوشه سیدی یا امام هادی،سیدی یا امام هادی،سیدی یا امام هادی(۲) ********************************* پاره جگر آقا، ای تمام ِ عالمین گریان داغ تو** میگیره قلب شکسته ام سراغ تو(۲) ای دو عـالَـم ، بــی قــرارت فـاطـمـه شد ، غـصـه دارت غربتت آتش دلها شد *** خونجگر لاله به صحرا شد *** گریه کن مادرت زهرا شد سیدی یا امام هادی،سیدی یا امام هادی،سیدی یا امام هادی(۲) ********************************* عادتُکَ الاحسان، دست ما وکرمت یا حضرت هادی** به فدای حرمت یا حضرت هادی(۲) در حـریـمَت، یـابن الـزهـرا کــربـلایـی ، مـیـشـه دلـهــا کـن دعـا که خـدایی بـاشیم *** نـوکـری شهـدایی باشـیم *** تـا ابـد کـربلایی باشیم یا حسین یا اباعبدالله،یا حسین یا اباعبدالله،یا حسین یا اباعبدالله(۲)
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
سرِ شوریده، دلِ بی سر و سامان داریم از دلِ سوخـته گان شمعِ شبستان داریم به هـوای تو بـمـیـریم اگـر صدها بـار باز هم در هوسِ دادنِ جان، جان داریم خط به خط چشمِ تو،ابروی تو،اعجاز خداست مـا به آیـاتِ اشـارات تو ایـمـان داریـم خنده و گریۀ عُـشاق ز جای دگر است عجـبـا دیـدۀ گـریـان لبِ خـندان داریـم ای جـگـر گـوشۀ دلبـندِ مُعـینَ الضُعَـفا دولتِ عـشقِ تو از شاهِ خراسان داریم غیرتِ شیعه همینجاست در آب و گِلِ ما به دعای خودِ زهراست كه ایران داریم هركجا نامِ شما هست همان كشورِماست مادرت حضرت زهرا به خدا مادرِ ماست شكـرِ این مـادری و مـهـرِ خدادادی را یـاد دادنـد بـه مـا نـغـمـۀ یـا هــادی را با توسل به تو مشـمولِ عـنایت شده ایم ما به دستِ كـلـماتِ تو هـدایت شده ایم ای به مانـند عـلـی جـاذبه و دافـعـه ات چـارده آیـنه جـمع آمده در جـامـعه ات چهـارده نور در این آیـنه بـنـدان داریم چهارده بار در این جامعه قرآن داریم چهارده جامِ مِی وساقیِ كوثر ساقیست چهارده قرن گذشته است كلامت باقیست شـورِ تو كرده به پا دردلِ ما هـنگـامه می رسد دست به دست از تو زیارتنامه وقتِ پابوسِ، زیارت به زیارت هستی در زیارات، عبارت به عبارت هستی این تو هستی كه همیشه همه جا با مائی مشهد و سامـره و كـرب و بلا با مائی حیف، من قدرِ تو را خوب نمی دانم حیف باز هم جامعه را خوب نمی خوانم حیف شب قدر است كه میقاتِ تو را می فهمد مَطلـعُ الفَجـر مناجـاتِ تو را می فهـمد تو مسیحی كه به تصویر دمیدی جان را شیـرِ در پـرده اشاراتِ تو را می فهمد شاهـد شأنِ رفـیعِ تو شهـید است شهید ابنِ سِـكّـیت مـقـاماتِ تـو را می فـهـمد پُـر شد از كـاسۀ تو كـیسۀ زنـدان بانت دشـمنت نـیز كـراماتِ تو را می فهـمد درکِ تنهائی تو بر احـدی آسان نیست سامـرا سخت مصیباتِ تو را می فهمد بارها بر جگـرت داغِ مـصیبت زده اند سورۀ نور،چگونه به تو تهمت زده اند؟ شأنِ تو افضلِ بر ناقۀ صالح بوده است چه كسی دست به تحقیرِ شما آلوده است چه كسی گفت به تو مردِ ریاكار، ای وای داخلِ خانه شدن، از سرِ دیوار ای وای وای بر من كه شما را به عتاب آوردند محـضـرِ آیـۀ تطهـیـر شـراب آوردنـد وای بر من كه به این حالِ خراب افتادم یـادِ زیـنـب وسـطِ بـزمِ شـراب افـتـادم چوب نزدیك شد و قسمتِ زینب شد آه گــفـت: لاحَــولَ و لاقــــوّةَ اِلاّ بــالـلـه
: امتیاز
|
زبانحال امام هادی علیهالسلام هنگام شهادت
وای از ظلـم که هم درد شب تـارم کرد درد غربت به خدا خسته و بیمارم کرد من که درد همه را خـویش دوا می کردم در تب زهـر جـفـا درد گـرفـتارم کـرد درد تبعـید و فـراق پـسـرم سخـت نبـود بُـردن بـزم شـراب این هـمه آزارم کرد بـارها قـلب بـنـی فـاطـمـه را لـرزانـدند وقت و بی وقت عدو یکسره احضارم کرد گرچه در کوچه و بـازار نگـردانـد مرا لیک تحقیر به هر کوچه و بازارم کرد در جـوانـی شـجـر عمر مرا سـوزاندند بسکه دشمن به غم و غصه گرفتارم کرد آن همه معـجـزه دیـدنـد، مسلـمان نشدند غـفـلت امت بی درد چه غـمـبـارم کـرد نه فقـط امر علی را نشـنـیـدند که خصم حبس در سینه دو صد نطق غمبارم کرد پــسـرم خـانـۀ تـبـعـیـد مـرا کـن حـرمـم تا بدانند همه، خـصـم چه رفـتـارم کرد کـاش تـابـوت مرا هم دل شب می بردند غـربت فاطمه یک عمر عــزادارم کرد به عــزاداری من اشـک بـریـزیـد ولـی این حسین است که آشفته و خونبارم کرد نـایـبـم عـبـدالـعـظـیـم الحسنی شاهد بود کربلا یک شبه تخریب شد و زارم کرد سامرا مثل بقیع و حـرم کرب و بلاست غم تخریب حـرم خسته ز اشـرارم کرد رنگ شادی به جز از یـار نبـیـند شیـعه شادی آن است که از مـژدۀ دلدارم کرد ز هدایت گری ام پرچـم حـزب الله است که به عالم علم این دست علمدارم کرد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
تا مـقـیــم سـرزمـین آشـنـایـی می شـوم فارغ ازحزن وغم و درد و جدایی می شوم وقت تسبیح ومناجات سحر با یاد دوست بیـقـرار و مست جـام ربّـنـایی می شوم التـمـاسم پـای تـا سر، مستـمـند حـاجتم چون دخیلِ دل پریـشانِ دعایی می شوم دل، مرا باخویشتن این سو و آن سو میبرد نیست دست من كه گاهی سامرایی می شوم چون كبوتر تا حریم عاشقی پر می زنم لحظه هایی كه به یكباره هوایی می شوم با نــوای انت مــولا و انـا مـسـكـیـنُــكَ در حـرم آمـاده از بهـر گـدایی می شوم تا كه میخوانم به روی لب دعای جامعه با نگـاه حضرت هـادی فـدایی می شوم كـوری چـشـم عـدو با نام زیـبای نـقـی عشق بازی می كنم من كبریایی می شوم دومین ابن الرضا و كار حیـدر می كند زین سبب با ذكر نامش مرتضایی می شوم این علی سـوم نسل حسین بن علی ست نام او را برده و كرب و بلایی می شوم اوكریم و سائلانش دست حاتم بـسته اند من به عشق او گدای بی نوایی می شوم در شـب تـاریك انـوار ولایـش مـاه من اوسـت، سـرِّ گـفـتــن ده بـار یـا الله من یك نگاهت قطره را از لطف دریا می كند ذرّه را خـورشیدِ عـالم تاب دنـیا می كند هركه با عصیان و زشتی و خطا بیگانه شد خویش را درجنت كوی تو پـیدا می كند در مـیـان زائــران بـارگـاه قــدسـی ات حضرت روح الامین هم خویش را جا می كند هر كه شد خلوت نشین كوی سُـرَّ مَن رَآ با دم قـدسـی تـو كــار مسیـحـا می كـند هركه میبیند مزار خاكی ات را یك نظر بی گمان یاد بقـیع و قـبـر زهـرا می كند سامـرایت تا قـیـامت قـبله گاه عـرشیان سجده برخاك حریمت عرش اعلا می كند یوسف از حُسن خدایی تو مست و بیقرار دائـماً بر روی لب نـام تو نجـوا می كند روزموعود فرج، مهدی به روی گنبدت پرچم فتح و ظفر را نصب و برپا می كند هر فراز جامعه كه از لسان پاك توست در دل اهل ولایت شور و غوغا می كند هرگرفتار غمی از دل هزاران عقده را لحـظه ای با بــردن نام شـما وا می كـند شیعه مـدیـون عنایات امام هـادی است تا قیامت آبرومند از كـلام هـادی است ای كبوتر از چه رو زخمی و بی بال و پری از شرار زهر قـاتـل گـوئیا شعـله وری نیست امیدی دگر انگار وقت رفتن است از تومانده پیكری تب دار و چشمان تری در نگـاه پر ز نورت غم نمایانگر شده دیده ات سوی در است این لحظه های آخری میزنی بر روی خاك حجرۀ غم دست و پا زیر لب انگــار داری نام زهرا میبری یاد یـاس قـد كـمـان مـرتضی افـتاده ای روضه میخوانی به یاد ضرب دیوار و دری یاد آن خانه كه روزی عـده ای آتش زدند غرق درخون روی خاك افتاد آن جا مادری لیك با لب های خشكت با نوای العطش مثـل بـابـای غـریبـت یاد جـد بی سـری یاد آن لحظه كه در گودال دشت كربلا پاره پاره بر زمین افتاد خـونین پیكـری بیقـرار شیرخـواره دل پـریشان ربـاب یــاد جـســم اربـاً اربــای عـلـی اكـبری خیمه ها میسوزد و اهل حرم در اضطراب وای من درعلقمه افتاده است آب آوری زینب و نامحرم ظلم و جفای بی حساب بسته شد دستان ناموس پیمبر بـا طناب
: امتیاز
|
زبانحال امام هادی علیهالسلام هنگام شهادت
آه در سینه ام از زهـر شراری برپاست آتشی بر جـگـر و رویِ لبـم واویلاست سوخـتـم سوخـتم آبی که نفس می سوزد حـجره ام از جگـر سوخته ام کرببلاست مــادرم آمـده بـالـیــن مـنِ چـشـم به راه تا بگویم غم خود را که دلم پُرغوغاست دستِ من بست و مرا نیمه شب از خانه کشید بی حیایی که نمی گفت غریب و تنهاست مـثـل آن دخـتـرکی که نـفـسـش بنـد آمد راه می آمد و می دید سری بر نی هاست سنگ بود و سری که ز لبش خون میریخت خیزران بود و یتیمی که شبیه زهراست
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
ای کـعـبـۀ دل کـوی تو یا حضرت هـادی وی قبلۀ جان روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثـنـاگوی تو یا حضرت هادی آئـیـنـه اجلال نـبــی کـیست تـویـی تو چـارم علی از آل نبی کیست تویی تو تو اخـتـر بـرج نـبـوی شـمـس هُـدایی مــاه عـلــوی آیـنـه ی حـسـن خـدایــی فـرمـاندۀ ملک قـدر و جـیـش قـضایی آری تو عـلـیّ ابن جـواد ابن رضایـی خـوبان جهـان نور هدایت ز تو دارند ارواح رسـل روح ولایت ز تو دارنـد تـو جـانـی و در کـالـبـد کــلّ وجـودی تـو وجـه خـدا آیـنـۀ غـیـب و شهـودی تو نیّت و تکـبیر و قـیـامیّ و قـعـودی تو رابـطـۀ خـلـق و خــداونـد و دودی از فـیض تو مـنّت به سر خلـق نهادنـد با مهـر تو دادند به مـا آنـچـه که دادند ای گـوهــر تـوحـیـد به درج دهـن تـو روئیده به هر سو گل وحی از چمن تو انــوار خـدا در تو و حُـسن حَـسن تـو ما جـامـعــه داریـم ز فـیـض سخـن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی است هر جمله آن جلوه ای از وحی الهی است از سامره خیزد به فلک نـور حـقـایـق دل ها به طواف حـرم قـدس تو شـایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی خور خوان کرمت جمله خلایق مـدح تـو نـدای حق و جـبـریـل منادی نـام تو عـلــی کـنـیه زیبـای تو هــادی من آبــرو از خـاک در سـامــره دارم من خـاطـره هـا از سـفـر سـامـره دارم من جلوۀ طور از شجـر سـامـره دارم من عشـق دو قرص قـمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا وکرم توست تو حجّـت حق خـلق به تـأئـید تو بـنـده تـوحـیـد و نـبـوّت به تـولاّی تـو زنــده جـبـریـل به بـام تو یـکی مرغ پـرنـده در بـین قـفـس رام تو شـیــران درنــده کردند چــو بر مـاه جـمــال تو نـظاره پـروانـه صفـت دور تو گـشتند هـماره نـور تو که از صبح ازل تافـته در دل خـامـوش نـگــردد به هزاران متـوکّـل هرگــز نشود محـو، حق از فتنه باطل آری نـرسـد بـار کـج خـصـم به منزل قـرآن همه را با سخن وحی دهـد پـنـد هر چـیز بود فـانی بجز وجه خـداونـد ای جود توهمچون یم و افلاک حبابت آوخ که رسـید از سـتـم خـصم عـذابت گریم به تو و غـصّه بی حدّ و حسـابت افـسـوس که بردند سوی بـزم شـرابت بر خیرگی خصم وبه بی شرمی او اف خاکم به دهن جام می ات کرد تعـارف توآیه تطهیری و رجس از توبه دوراست دل جای خدا و دهنت چشمه نور است وای ازمتوکّل که چه بی شرم وجسوراست مست می و مست ستم ومست غرور است با آن شرف و عزّت و اجـلال معـانی میخواست که در محفل اوشعر بخوانی خواندی دوسه بیتی که بهم ریخت سرورش بر خاک فکـندی زیر تخت؛ غـرورش گـفتی سخن از آدمی و تنـگی گـورش افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش لـرزیــد ولـی در پـی اظـهـار نـدامـت می زد همه دم تیـشه به طـوبای امامت فریاد که زد زهر ستم شعـله به جانت افسوس که مسموم شدی چون پدرانت آوخ که زتن رفت برون تاب و توانت سوزد جگـرم بر تو و غـم های نهـانت میثم که به دل سوز و به سر شور تو دارد باشد که به خاک حرمت چهـره گذارد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
اى در سپهر مجد و شرف؛ رويت آفتاب بَر بزم ما بتاب و، رخ از دوستان متاب از پاى فـتـاده ايم، ز رحمت تو دستگير ما را كه دل ز آتش داغت بُـوَد كـبــاب جـمـعـيـم مـا؛ ولـيـك پريشان به يـاد تو وز ما شكـسته تر دل زهـرا و، بوتـراب يا هـادى الـمـضـلّـين، كز مـردم ضلال جسمت در التهاب و، روانت در التهاب تـو آفـــتـاب عــالـمــى و، از افــول تـو افــتــاده اسـت در هـمـه ذرات انـقـلاب اى آيـت تــوكّــل و، اى آيـــه ی رضــا ديـدى جـنايت از متـوكل تو بى حسـاب گـاهـى دهـد مكان تـو در بركه السبـاع گاهى درون محبس دشمن به پيچ و تاب زنــدان بـى مـلاقــات آنــهـم بــراى تـو آه از جـفــاى طـايـفـه غـافـل از عِـقـاب تــو زاده ی بــزرگ جـوانــان جـنـتــى اى از سـتـم شـهـيـد شـده درگـه شـبـاب آن شـربـتــى كه داد به اجـبـار دشـمنت گـويـا شـرنـگ مـرگ بُد و، آتش مذاب كاتش به جسم و جان تو پروانه سان فتاد وز سوز زهر جسم تو چون شمع گشت آب اى بَــر درت نــثـــار درود مــلائــكــه امــروز بـر ســلام مــويّـد بــده جــواب
: امتیاز
|
زبانحال امام هادی علیهالسلام هنگام شهادت
یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم شعـله با نـاله برآیـد همه دم از جگـرم جـز تو ای خالق دادار کسی نیست گـواه که چه آورده جـفـای مـتـوکّـل به سـرم می دوانـیـد پــیــاده به پـی خـویش مـرا گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب شرم ننـمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی ریخـتـه خاک یـتـیـمـی به عـذار پـسرم با که این ظلم بگـویم که به زنـدان بلا قبر من کند عدو پیش دو چشمان تـرم هر زمان هست در این دار فنا مظلومی حق گواه است که من از همه مظلوم ترم فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز هم ثـنا گـستر من آمده هـم نوحــه گرم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
ای دائم از خدا و نبـییّن تو را، سـلام وی روی عالمی به حریم تو صبح و شام مهـر جـهـان فــروز سپـهــر هـدایـتی هادی است کنیهات، به تو و کنیهات سلام
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
آن نازنین که وصف جمالش خـدا کند امـشب خـدا کـند که نگـاهى به ما کند آن بى نیاز از همه غیر خدا خوش است ما را گـره ز کـار فـرو بـسـته وا کـند
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام هادی علیهالسلام
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفــا کند به پیکرش نشانه ها، یه سینه اش ترانه ها که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند
: امتیاز
|